انتظار حسین

چنان بر سرمان آمد،
که باور به دست‌هایمان هم نداریم!
از آن زمان که
بعد از هر شمارش،
همیشه یکی از ما کم می‌شد.


شعر: انتظار حسین (ئینتزار حوسەین)
ترجمه: زانا کوردستانی
دیدگاه ها (۰)

آفتاب مهتاب

گۆڤاری ژمارە ٦٥ لە داوێنی ئاربەباخەزەڵوەری٢٧٢٥ (۱٤۰٤ی هەتاوی...

یلماز گونای

حمزه فلاح

تک پارتی جین ☘️وقتی باهم قهر کرده بودید 💔از پله ها پایین امد...

#پیرمرد ی تمام عمرش را بین #بازار و #کوچه سر می کردهرکسی بار...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط